داستان

قسمت دوم:
آقای دکتر عینکش را به چشم زد و گفت: خوب پدر جان بفرمایید ناراحتی شما چیه؟
ـ راستش فعلا نمی دونم اما به عنوان مشورت آقای دکتر فکر می کنید من در آینده چه درد و مرض هایی بگیرم؟!!
ـ آینده؟!! این اولین باره که یک نفر را قبل از بیماری ویزیت می کنم آینده؟ 
ـ بله آقای دکتر من میخوام با یک برنامه دراز مدت خودم را برای چندین بیماری مهلنک و پدردرآور آماده کنم به نظر شما عیبی داره؟!
ـ نه چه عیبی داره! خیلی هم خوبه بذار ببینم چه کار می تونم بکنم بله...
خوب باید فشارت را بگیرم.نداشته باشی در آینده احتمال داره بگیری، خوب در آینده موی سرت از این هم که هست بیشتر می ریزه بعد قندت، اوره، اسید اوریک و کلسیم بدنت ممکنه کم و زیاد بشه، دچار پونی استخوان بشی، لگنت بشکنه، زخم معده بگیری و یا رگهای قلبت بگیره تا سکته کنی حالا مغزی یا قلبی، امکان هم داره سنگ کلیه یا پروستات و یا...
ـ آقای دکتر ممکنه همه این آزمایشات رو برای من بنویسید تا اول بدونیم اصولا وضع فعلی من چطوره یعنی اول خود پدیده را بشناسیم و اصل مساله را!
ـ آفرین، شما جامعه شناسی خواندید؟ درسته اول باید اصل مساله یعنی صورت مساله را بدانیم یک چکاپ کامل، البته در یک نسخه نمیشه، چندین نوبت باید مراجعه کنید. 
اجازه بدهید فشارتون را بگیرم... خوب... بله... راحت باشید... خیلی عجیبه، کاملا غیرطبیعیه ... اجازه بدید یک بار دیگه... بله کاملا غیر عادی است، نباید اینطور باشه انتظار داشتم خیلی بالاتر باشه...
ـ خوشحالم آقای دکتر یعنی می فرمایید احتمال داره چند تا رگ قلب من گرفته باشه؟! لااقل یکی دو رگ بد نیست! لااقل یک نوبت چند ساله میدن تا بقیه بگیره...
ـ نه جانم، فشار شما، ۱۲ روی ۸ است با این سن و سالی که شما دارید و این بحران های جامعه صنعتی خیلی غیر طبیعی است اصلا آقا غیر عادی است. باید بالا باشه که نیست.
ـ خیلی بد شد آقای دکتر یک کارش بکنید! چند درجه ای بره بالا...
ـ عزیزم فشار خون تو که دست من نیست خیلی هم خوبه. غذاهای ساده بخور، بیشتر میوه و سبزی، مواد نشاسته ای و گوشت قرمز کمتر بخور قند و شیرینی هم همینطور.
ـ که چی بشه آقای دکتر؟!
ـ ببین عزیزم، این مواد برای سن شما نه تنها مفید نیست بلکه زیاد مصرف کردن آنها مضره همین ها باعث گرفتگی رگ میشه مخصوصا چربی های جامد و اشباع شده!      
ـ اشباع شده یعنی همین چربیهایی که می خوریم، زیادی مصرفش باعث گرفتگی رگ میشه؟!
ـ این یکی از علل گرفتگی رگه، سیگار نکش، تحرک داشته باش، خوب حالا بفرمایید.

این هم از قسمت دوم داستان، امیدوارم خوشتون اومده باشه.
لطفا نظرات خودتون رو بنویسید.

نظرات 3 + ارسال نظر
اسلوی چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:07 ب.ظ http://sloy.blogsky.com

سلام...یه سریم به وبلاگ تازه تاسیس ما بزن و نظرت رو راجع بهش بده...با اجازه

لطیفه پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:26 ق.ظ http://latifeh.blogsky.com

با سلام
اتفاقی اومدم اینجا
مطالبت هم خوب و گیراست
موفق باشی

محمّد پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:28 ق.ظ http://charand-parand.blogsky.com/

بابا آخه چی بگم. من که گفتم از این داستانای بی سر و ته خوشم نمی‌آد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد