ماجرای یک سفر علمی؟!!!!!!!!!!!

دوشنبه شهر شده بود پر از پلیس نمیدونم برای چی بود  ولی برای هر چی بود
برای علی  بد شد چون موتورشو گرفتن. ما هم در یک اقدام غیر منتظرِ
برای کوبیدن به دهن استکبار به جای رفتن به داخل سینما در
حالی که جلوی دره اون بودیم به شهر بازی رفتیم.حدودای ساعت
بود که که شهر بازی بودیم.زیاد شلوغ نبود.وقتی از شهر بازی
بیرون امدیم تصمیم گرفتیم بریم یه چیزی بخوریم.بعد از نگاه کردن
به جیبهای خود متوجه یه چیز خیلی مهم شدیم و اون اینکه هفت
هشت هزار تومان بیشتر نداریم و به جز پیتزا(تازه از نوع مینی) نمی تونیم
چیز دیگه ای بخوریم یعنی ما که میتونیم ولی به ما نمیدن.بعد از نوش جان
کردن پیتزا یه نگاهی به ساعته خود کردیم ساعات حدود ۱۱.۳۰ بود.برای
همین خودمون و متقاعد کردیم که باید به خونه بریم.من وقتی به
خونه رسیدم تصمیم گرفتم برای جلوگیری از عصبانی شدن بیش از
حد مامان پسر خوبی بشم.برای همین تا داخل خونه شدم مسواک
رو زدم و خوابیدم.البته قبل از خوابیدن با مامان هم روبرو شدم
(آفرین, علی شجاع).این هم ماجرای بیرون رفتن ما در بین امتحانات دیپلم.
فعلا دیگه عرضی ندارم.

ضمنا از آدمهای باحالی که این نوشته رو میخونن میخوام دربارش نظر
بدن.ممنون از آدمهای باحال


 

خارج از برنامه

امروز امتحان زبان داشتم.بد نبود.آسون بود.
دیگه امتحان نداریم تا شنبه (چهار روز تعطیلی) هورا!!!!!!
شنبه امتحان فیزیک داریم.من اگه دستم به برنامه ریزامتحان نهایی
برسه میدونم چی کارش کنم با این برنامه ریزیش .برای حسابان دو روز
وقت گذاشته اونوقت فیزیک .....
امروز می خوایم با بچه ها بریم سینما فیلم ازدواج غیابی رو ببینیم.
فکر نکنم جالب باشه.اگه کسی فیلم رو دیده حتما تو قسمت نظرخواهی بگه
تا ما وقت خودمون و هدر ندیم.
دیگه عرضی نیست.
خدا حافظ
 

به زودی.......

سلام
من فردا امتحان جبر دارم برای همین نمیتونم زیاد بنویسم
انشاالله بد از امتحانات مرتب می نویسم
فعلا خدا حافظ
راستی غول آبادیها رو هم ببینید.